Monday 23 June 2014

by me, again,


خیابونِ فلسطین..(باغ شاهِ سابق..) هر موقع از دمِ این کاشیه رد میشم دلم میخواد اشک بریزم برا اونیکه با تیشه افتاده به جون این.

by marj banoo.. :)


چارراه هوابرد و عکس از خودم طبیعتن.

Sunday 22 June 2014

اولین عکسِ آنالوگِ رنگی‌م.








راستش قرار بود بیش از اینها عکس داشته باشم. منتها فیلم توی دوربین پاره شده بود وفهمیدن این قضیه با سوختنِ باقی عکسای تهران برابری داشت... غصه خوردم زیاد... منتها شد دیگه..

مسجد شاهِ اصفاهان.


Friday 20 June 2014

حالا دیگه من هم یه دوربین آنالوگ دارم.

Friday 6 June 2014

حیف که تو بغل جا نمیشه.






















من پیش از اینکه توی اون خراب شده به دنیا بیام، این‌جا زندگی می‌کرده‌م لابد.

آبی آبی مهتابی.


منظره‌ی باشکوهِ پراندوه.




این عکسو که میبینم نمی‌دونم چرا بغض و اشک و آه بهم هجوم میاره. نمی‌دونم چیشو انقد عاشقم.. نویزای تصویرو که دلم می‌خواد از کم‌نوریِ شفق باشه، یا منظره‌ای که به طرز اندوهناک و باشکوهی از پس‌زمینه دور میشه، یا خش‌های روی نگاتیو قبل از ظهور عکس. من نمی‌دونم چی توی این عکس از صب منو دیوونه کرده..



عکاس: باربارا نواک.

Thursday 5 June 2014

بق‌بقو.

نه حال بهتر میشه نه زندگی. آخرش من یا عادت می‌کنم یا می‌میرم. شما هم به تخمتون.