بیجنبه همان است که هربار از کشیدنِ یکنخ سیگار منگ و بیحس و کرخت و سرسنگین میشود.
پ.ن: اتاق، خالی و خوب است. تراسش هوسانگیز است و روزها بلبل میخاند و شبها جیرجیرکها.
پ.ن.2: شجریان هم روی صدای بلبل میخاند: خبرت خرابتر کرد، جراحت ِ جدایی.
پ.ن.3: یک حسِ تنهاییِ عمیقی چنگ میزند توی دلمان.
پ.ن.4: اینروزها و شبها همان مدلی توی تخت میخابم که توی «مرثیه برای یک رویا» میخابیدند. همانقدر مچاله. از ترس؟ نچ. محضِ کمتر هجوم غمانگیز ِ غم.
پ.ن.نهایی:
انگشتاتو باز کن و دستتو ببر تو موهام. تا روی لمسِ پوست سرم. بعد انگشتات رو ببند و دستتو یواش بکش بیرون.