Sunday 6 January 2013

تلاش جدی را گور پدرش/بیاییم بی اضطراب بنویسیم.

جمع نکرده م. ولی آمدم.. هنوز جل و پلاسم توی بلاگفا پهن است. آمده م اینجا.. برای قالب سفید و سبکش شاید.. شاید هم برای شروعی دوباره و تلاشی جدی تر.. جدی نگوییم. جدی که بگوییم تقریبن همه چیز گه زده می شود. دیگر هی عوض اینکه به راحتی بودن خودمان بها دهیم هی بایستی حواسمان باشد یک جایی "غیر جدی" نشویم.. اصلن چرا اینقدر به حال ِ خود بودن ترس دارد؟
منجی چند روز پیش یک تعریف فلسفی از اضطراب  داد. از لاکان بود به گمانم.. یک مقداریش هم به تعبیر رویای فروید برمیگشت.. اینکه اضطراب همانیست که در جمعی، برهنه ظاهر شوی و هیچکس هیچ توجهی به تو نداشته باشد  یا یک همچه چیزی ... 

No comments: