Monday 15 July 2013

زن.

زیبا بود. قدیمی، با لباس نخیِ گلریز ِ از سر ِ ذوق دوخته‌ی خودش. با همان موهای دوبافه‌ای که دو بال روسری هربار، از زیرشان رد می‌شد و پشت گردنش گره می‌خورد. با همان دست‌های استخوانیش وقت ِ حساس نخ از سوزن رد کردن از پشت عینک‌های قدیمی‌ش و با چشم‌های از فرط دقت، ریز شده‌ش.

صورت استخوانیِ کشیده‌ی همیشه رنگ پریده‌ش. لب‌های صورتی با دو خط ِ مورب در هردو گوشه‌ش که هی هوس می‌انداخت به دل آدم، برای به خنده انداختنش.

No comments: