Friday 8 March 2013

آخرین پست ِ به بهانه ی هشت ِ مارس ِ تمام شده.

که برسد هم آن روزی که وقتی من نشسته م و با تو حرف می زنم (کنجکاوانه، کمی عصبی، بسیار متعجب، و شبیه آدمی که حرف زور می شنود) که هی برتری ِ پنج سال بزرگتر بودنت را بگذارم کنار و دوباره از نو خودم و زندگی و حقوقم را با تو و زندگی و حقوقت، مقایسه کنم و از شباهتهامان خوشحال شوم که: ئه! من هم مثل تو استقلال طلبم! که: ئه! من هم مثل ِ تو ریاست طلبم! که:ئه! من هم مثل تو عاشق ِ تجربه های جدیدم و اصلن تو بگو من زنده م به شوق ِ هزارها تجربه ی نچشیده، و به این آخری که می رسد، تو ابروهات را (ناچارانه) در هم بکِشی و بعد از نفسی عمیق بگویی: این یکی نمی شود.. یعنی سخت می شود.. و من (شوق از دست داده با لحنی لِه) بپرسم: چرا؟ و تو بگویی: چون توی این جامعه من پسرم و تو دختر.

No comments: