Monday 1 April 2013

این شرلوک مانندهای اعصاب خورد کن.



این آدمهای به حساب ِ خودشان "تیز"/این آدم های هوشمند ِ در آروزی "یک روزی شرلوک هلمز" شدن. همین هایی که از هر حرکت و حرف و رفتار ِ خیلی عادیِ آدم هم برداشت ها دارند، آن هم توی ذهن ِ پر قضاوت و پر دوخت و دوزشان. این ها که مثلن مثل ِقسمت آخر از سیزن ِ دومِ شرلوک ِ بی بی سی، "ضرب انگشت های روی مبل گرفته از سمفونی باخ" توسط موریارتی را کلیدِ قضیه می دانند، این ها که به گمانشان هیچکس هیچ حرفی را بیخودی نمیزند حتا حرفِ بیخود را. اینها که قبل از کشیدنِ خمیازه جلوشان هم باید فکرشان راجع به عملت را بخانی. این ها که باید بخاطر یک وقت خدای نکرده مغشوش نکردنِ بیشترِ ذهنشان، حواست به ضربان قلب، تعداد تنفس ها توی یک دقیقه، ساعت ِ خاموش شدنِ چراغ اتاقت آخر شب و غیره باشد و کللن بشوی یک خرِ دیگر. بلکن آدم ای کیو هم داشته باشد، تا جنبه نباشد، همه چیز پشم است.

1 comment:

الهام said...

صورتي‌ در زير دارد آنچه‌ در بالاستي‌

'میرفندرسکی'